دبیرخانه همایش بین المللی بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی و جهان اسلام ، مقاومت همگرایی و سرنوشت تمدنی ما در چاپ اول خود مصاحبه ای با آشوری وابسته فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در بمبئی انجام داد .
به گزارش روابط عمومی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، این مصاحبه در قسمت پایانی این مجموعه با عنوان آورده های انقلاب اسلامی ایران در شبه قاره هند به چاپ و منتشرگردیده است.
وی در این مصاحبه با اشاره به روابط دیرینه ایران و هند بیان داشت که روابط فرهنگی و زبانی ایران و هند قدمتی دیرینه دارد و منحصر به دوره پساز انقلاب یا حتی قرن اخیر نیست. برخی گفتهاند ایرانیان بیشازهزار سال قبل در این کشور ساکن شدهاند و گویا پیشاز آن هم روابط سیاسی و اقتصادی میان مردم دو کشور وجود داشته است.در هر شهر این کشور که نامی از ایران برده شود با علاقهای وافر استقبال میکنند و نسبت به ایران شناخت و حتی خاطرات زیادی دارند. هرچند که دستهایی از داخل و خارج در تلاش هستند که این روابط را تضعیف کنند، ولی بدیهی است که چنین مراوداتی ریشهدار، بهسادگی ازمیان نخواهد رفت.
وی در ادامه این مصاحبه می افزاید: شبه قاره از ویژگیهایی برخوردار است که یکی از آنها نیرویانسانی است. هند با 1 میلیارد و 400 میلیون جمعیت، دومین کشور پرجمعیت دنیاست. ازآنجاکه نیروی انسانی یکی از عوامل پیشرفت هر کشوری است، ایران هم بهعنوان یک شریک فرهنگی و اقتصادی میتواند از این فرصت بهره ببرد، اما متأسفانه تاکنون دراینباره چندان توفیقی نداشتهاست. زبان فارسی، هنر و معماری، جزو مشترکات فرهنگی دو ملت است که کاملاً به یکدیگر گره خورده و قابل انکار نیست. یکی دیگر از نقاط اشتراک ایران و شبه قاره، مذهب و دین است. در این کشور حدود دویست میلیون مسلمان زندگی میکنند که نزدیک به پنجاه میلیون نفر از آنها شیعیان دوازدهامامی و اسماعیلی هستند.این مسلمانان همه امیدشان، جمهوری اسلامی است و این را در دیدار با دیپلماتهای ایرانی بارها به زبان آوردهاند. حرفشان این است که ما با جانودل آماده خدمت و جانفشانی برای انقلاب اسلامی هستیم. هرجا نامی از ایران برده شود با آغوش باز میپذیرند. مقام معظم رهبری در سفرِ اوایل انقلاب به این کشور،تاکید ویژهای بر ارتباط با هند داشتند و هنوز هم دارند. یکی دیگر از فرصتهای انقلاب اسلامی در شبهقاره، ایرانیان مقیم این کشور هستند که بیشتر از استان یزد، بوشهر و فارس مهاجرت کردهاند. اگرچه این افراد تاحدودی دچار استحاله فرهنگی شده اند، اماریشههای وطنی خود را همچنان حفظ کردهاند. ازآنجاکه این جلای وطن، سالها پیش صورت گرفته، اکنون نسل دوم و سوم آن مهاجران در این کشور ساکن هستند و والدین اینها نگرانند و اظهار میکنند که نمیخواهیم فرزندان ما با فرهنگ بیگانه بزرگ شوند و طالب همان فرهنگ غنیِ ایرانی هستیم. بسیاری از مساجد، حسینیهها، امامبارهها و عاشورخانهها در هند به سبک معماری ایرانی ساخته شده و نوشتههایی به زبان فارسی روی این بناها دیده میشود. حتی بسیاری از هندیها معنای این عبارات را نمیدانند، ولی برایشان مقدس و مهم است. ج.ا.ایران در هندیک خانهفرهنگ در دهلی دارد و خانهفرهنگ دیگری هم در بمبئی که 65 سال قدمت دارد و نخستین خانهفرهنگ ایران در دنیاست! این نشانگر درهم تنیدگی فرهنگ و درک متقابل دو کشوراز آن زمان است. فرهنگ و تمدن ایرانِ پس از انقلاب، بهعنوان امالقرای جهان اسلام ویژگیهای خاص خود را دارد. در عصر حاضر، فرهنگ در تعاملات بینالمللی، نقش مهمی دارد؛ ازاینرو باید از این نقطه مشترک ایران و هند برای تقویت روابط همهجانبه دو کشور و معرفی پیام انقلاب اسلامی در شبهقاره بهره کافی رابرد.
آشوری در ادامه با اشاره به استقبال هندی ها از فرهنگ والای ایران زمین اظهار داشت: در هند از فرهنگ ایرانی استقبال میشود و اگر آموزههای غنی اسلامی ـ ایرانی به آنها عرضه شود کاملاً پذیرا هستند. در جنوب و غرب این کشور، قریب بیست دانشگاه وجود دارد که در آنها بخش آموزش زبان و ادب فارسی وجود دارد. این آمار در شمال بیشتر است و شاید به سی مرکز هم برسد. حضور مردم در مراسمهایی که نمایندگی فرهنگی ج.ا.ایران برگزار میکند شگفتانگیز است. نمونهای از این حضور را در مراسمی که در ایام شهادت سردار سلیمانی برگزار شد میتوان دید. ابراز احساسات آنها در شهادت شهید سلیمانی کمتر از مردم ایران نبود!
آشوری در ادامه با اشاره به چالش های پیشروی روابط فرهنگی دو کشور گفت: نفوذ فرهنگی از آن مباحثی است که امروزه زیاد دربارهاش سخن گفته میشود. ولی باید دانست که میان نفوذ و تعامل فرهنگی تفاوت وجود دارد؛ نفوذ یا تهاجم فرهنگی در جایی است که از فرهنگی بیگانه و مخرب در جهت نابودی ارزشهای اخلاقی و انسانی یک ملت، استفاده شود؛ همچون فرهنگ غربی که با ورود به هر کشوری، ارزشهای اخلاقی بومی آنجا را نابود و درصدد محو زبان، فرهنگ و تمدن آن کشورهاست. ولی صدور فرهنگ اصیل ایرانی به هند از این مقوله نیست؛ زیرا فرهنگ ایرانی در هند، بیگانه محسوب نمیگردد و تقابلی با فرهنگ بومی هند ندارد؛ به عبارت دیگر ارزشهای ایرانی مبتنی بر اخلاق انسانی و ادیان الهی و جزئی از هویت شبهقاره است.
وابسته فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در بمبئی با استناد به بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی افزود: در بیانیه گام دوم اشارهای به این شده که جمهوری اسلامی امید شیعیان و مسلمانان است.حقیقت این است که مسلمانان هند، ایران را امالقرای جهان اسلام میدانند، ازاینرو تحولات ایران را بادقت رصد میکنند. اگرچه بخش عمدهای از مسلمانان شبهقاره، درگیر بحران اقتصادی هستند، اما این موجب نشده که از آرمانهای انقلاب اسلامی غافل بمانند و بالعکس این آرمانها موجب تقویت روحی آنها گردیده است.

جریان استقلال هند به رهبری گاندی، بهخوبی نشان دهنده آرمانخواهی این مردم بود. تنها کمبودی که در زمان کنونی به چشم میآید فقدان یک رهبر هدایتگر است. خودآنها این هدایتگر را جمهوری اسلامی میدانند. زیرا شعارهایی دارد که هیچگاه قدیمی نمیشود و همچنان ادامه خواهد داشت. چهبسا آرمانهای برخی انقلابها مقطعی باشد و پس از پیروزی، دلایلی همچون منافع حزبی رهبران، موجب انحراف از اهداف اصلی شود، ولی شعارهای انقلاب اسلامی مثل استقلال، آزادی، عدالت، معنویت، اخلاق و... ازمیانرفتنی نیست و این مفاهیم در جامعه هند هم پذیرفته شده است. اگرچه در این کشور، تکثر ادیان و فرقهها به اندازهای است که آن را سرزمین 72 فرقه مینامند، ولی این مانع از نفوذ آرمانهای مقدس امام راحل در آنجا نشده است. دلیل این نفوذ، فطری و جهانشمول بودن شعارهاست؛ معنویت، استقلال، عدالت و... آرمانهایی است که جز غارتگران دنیا، هیچ مخالفی ندارد. لذا شیعه، سنی، مسیحی و حتی هندو به ایران گرایش دارند و بسیاری از ارزشهای انقلاب ایران در هند هم ارزش شناخته میشود. زیرا فرهنگ ایرانی با فرهنگ هند، همخوانی دارد و از یک ریشه است و همچون ارزشهای غربی مبتنی بر فساد و بیبندوباری نیست. ایران در پی این نیست که مذاهب دیگر را وادار کند تا شیعه شوند؛ بلکه مهم، همراهی ملتها با آرمانهای انقلاب و برقراری روابط
دوستانه است. ظرفیت انتقال فرهنگ انقلاب اسلامی به هند وجود دارد؛ زیرا در آنجا کسی با ایران مقابله نمیکند. شبه قاره زمانی همسایه ایران بوده است و این هم یکی از ملاکهایی است که میتواند به توسعه روابط فرهنگی دو کشور کمک کند. انگلیس در دوره استعمار، تلاش بسیاری کرد تا پیوندهای فرهنگی ایران و هند را نابود کند. اگرچه در این راه، تاحدودی هم موفق بود، ولی ریشه این پیوند زنده مانده است و همچنان پابرجاست و علامت درستی این ادعا تأسیس خانهفرهنگ ایران در 65 سال قبل در بمبئی است که همچنان با همان تفاهمنامه فرهنگی اولیه خود فعال است و این نشان از استحکام روابط فرهنگی دو کشور دارد.
وابسته فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در بمبئی با اشاره به برکت های انقلاب اسلامی ایران در هند عنوان کردند: انقلاب اسلامی در هندوستان تحولاتی را ایجاد کرده است که با برکت و میمون است به عنوان مثال می توان به انجمن حمایت از فلسطین اشاره کرد. ، یک انجمن حمایت از فلسطین تشکیل شد که در کمال شگفتی، رئیس آن فردی هندوست. وی میگوید: من بر اساس روح انساندوستی ـ نه عقاید مذهبی ـ این انجمن را راهاندازی کردم. این انجمن، تعداد زیادی عضو داردو حتی هر سال در روز قدس،برنامهای مفصل برگزار میکند. آرمانهای انقلاب اسلامی است که این فرد غیرمسلمان را اینگونه وادار به حمایت از مسلمانان مظلوم فلسطین کرده است و با اینکه رژیم صهیونیستی در این کشور نفوذ هم دارد، ولی نتوانسته مانع از صدور فرهنگ ظلم ستیزی به این کشور شود. این جزو دستاوردهای انقلاب اسلامی است.
وی در ادامه با اشاره به استکبار ستیزی مردمان هند نیز گفتند: اگرچه ماهیت استکبارستیزی در هر دو ملت وجود دارد، ولی روشها متفاوت است. مردم ایران به برکت وجود ولایت فقیه برای سردادن شعارهای ضداستکباری، آزادی کامل دارند، اما در هند به دلیل روابط سیاسی دولتشان با غربیها محدودیتهایی وجود دارد ؛ اصل استکبارستیزی را در پارهای از مناسبتها همچون روز قدس و... میتوان در آنها مشاهده کرد. حتی در اینگونه مراسمها شعار مرگ بر آمریکا هم میدهند. چهبسا بتوان گفت که استکبارستیزی در میان مسلمانان هند، بیشتر از ایران است. میتوان وضع استکبارستیزی امروز مردم هند را با دوره پهلوی در ایران مقایسه کرد که رژیم، مردم را سرکوب میکرد؛ حتی میتوان ادعا کرد که شدت سرکوبگری پهلوی نسبت به دولت امروز هند، بهمراتب بیشتربود. زیرا هند، کشوری دارای دموکراسی نسبی است. پیروزی نهضت استقلال هند به رهبری گاندی،
شاهدی بر وجود روح استکبارستیزی و استقلالطلبی در آنهاست. زیرا بدون این روحیه نمیتوان به استقلال رسید. در تاریخ هند آمده است که گاندی بهعنوان رهبر نهضت، هر کاری که میخواست در راه مبارزه با انگلیس به مردم آموزش دهد، نخست خودش عمل میکرد تا مردم از رفتار او تأثیر بگیرند و در عمل به آنها میآموخت که چگونه باید بر سلطهگران پیروز شد. اینگونه بود که توانستند بریتانیا را که جای پای محکم و طولانی هم در هند داشت از کشور خود بیرون کنند. البته نفوذ سیاسی انگلیس وغربیها در این کشور همچنان بهصورت نامحسوس ادامه دارد، ولی حداقل کاری که در آن زمان صورت گرفت اخراج آنها از مرزهای جغرافیایی هند بود؛ به هر حال امروزه گرایش به مواضع جمهوری اسلامی در مردم هند، بسیار بیشتر از تمایل به مواضع یا فرهنگ غربی است.
مشروح این مصاحبه در شماره اول مجموعه آثار علمی همایش بین المللی بیانیه دوم انقلاب اسلامی ایران و جهان اسلام می باشد.
انتهای پیام/م