هنر سفالگري با پيشينه طولاني آن در ايران كه به هزاره 8ق ميرسد، در دوره اسلامي با گسترش، كاربرد و تنوع گسترده همراه شد.در سدههاي نخستين ظرفهاي لعابدار و بيلعاب هر دو متداول بود و تأثير سفالگري عصر ساساني چون ديگر شاخههاي هنري همچنان پايدار ماند. روند رو به گسترش ازديدگاه ساختار و تكامل و از آن مهمتر شيوههاي تازه تزئيني و ايجاد نقوش متنوع و به خدمت گرفتن هنرهاي نگارگري و خوشنويسي در سفالگري تحول بزرگي است كه به تدريج از نخستين سدههاي هجري تا روزگار افول اين هنر ادامه داشته است. در سفالينههاي بيلعاب 3 گونه تزيين به صورتهاي نقش كنده، نقش افزوده و قالب زده از آغاز سفالگري دروه اسلامي متداول بود. اوج گسترش و زيبايي اينگونه سفال را در سدههاي 4 تا 8ق/10 تاد14م در ساختههاي مراكز مهمي چون نيشابور، ري و جرجان ميتوان مشاهده كرد.
شيوه ديگري كه در سدههاي 3و 4ق/9و 10م به ويژه در سرزمينهاي شرقي ايران متداول بود، استفاده از لعاب گلي با رنگهاي گوناگون به ويژه سفيد و شيري بود كه براي تزئين آنها از نقوش و كتيبههاي گوناگون از جمله خط كوفي بهره ميگرفتند. نيشابور يكي از بزرگترين مراكز ساخت اين ظرفها به شمار ميآيد.
ساخت سفالينههاي لعابدار در ايران پيشينهاي كهن دارد. لعاب يكرنگ براي پوشش سفال از اواخر هزاره 2 و اوايل هزاره 1ق م شناخته شده بود و از روزگار هخامنشيان تا عصر ساساني كاربرد داشت. ساختن سفالينه با نقش زير لعاب از سدههاي 3نخستين اسلامي آغاز شد، اما از سدههاي 3و4 ق افزون بر روشهاي تزيين سه گانه سفالهاي بيلعاب ، در ساخت سفالينههاي لعابدار، تغييرات مهمي رخ داد. آشنايي سفالگران ايراني با خاك چيني و دسترسي به آن كه از چين آورده ميشد، در ساختار كالبدي سفالينهها تأثيري بسزا گذاشت. بدنه ظرفها بسيار نازكتر و سبكتر شد. كاربرد لعاب شفاف نيز سبب شد كه هنرمندان به ساختن ظرفهايي با نقاشي زير لعاب دست زنند كه از نظر تنوع تزئينات و نقوش پيشتر سابقه نداشت. نقش انواع گل و گياه و جانوران داستانهاي تاريخي و حماسي و ادبي، مجالس بزم و رزم همراه با تنوع رنگها به سفالگري رونقي تازه داد و اين كار تا سده 8ق/14م رواج و رونق خود راحفظ كرد. اينگونه سفال در سراسر ايران در مراكزي چون نيشابور.جرجان، ري، كاشان، سلطان آباد (اراك)، سلطانيه و … ساخته ميشد. زيباترين ظرفهاي سفالي با روش نقاشي زير لعاب گروهي از سفالينههايي است كه نقش آنها از دو رنگ آبي وسياه شكل ميگيرد و بيشتر نشان دهنده نقوش بزرگي از نوازندگان يا شكارچياني است كه كف يا تمامي ظرف را ميپوشانند.
از سفالينههاي بسيار مشهور ديگر ايران در دوره اسلامي ظرفهاي معروف به زرين فام يا طلايي است. در منشاء پيدايش و شيوه گسترش اينگونه سفالينه بين صاحب نظران اختلاف وجود دارد. سرزمينهاي ايران، عراق و مصر را خاستگاه اين روش سفالگري دانستهاند. پوپ شهر ري را آغازگر ساخت سفال زرين فام ميداند. تكامل ساخت اينگونه سفال را در 3 مرحله بين سدههاي 3 تا 12ق/9تا 18م و در دو گونه زرين فام رنگارنگ و يك رنگ طلايي طبقه بندي كردهاند. در رنگ آميزي اينگونه ظروف بيشتر رنگهاي طلايي، ياقوتي، قهوهاي و سبز روشن به كار ميبرند. ظرفهاي طلايي يكرنگ بيشتر با نقوش گياهي و خط، و به رنگ طلايي زيتوني ساخته ميشدند. اوج شكوفايي ساخت اينگونه ظرفهاي زرين فام سدههاي 5 تا 9ق/11تا 15م است. سفالگران آغاز اين دوره با الهام گرفتن از آثار هنري ساساني نمونههاي برجستهاي از ظرفهاي زرين فام پديد آوردند. مركز مهم ساخت سفالهاي زرين فام اين دوره كاشان بود كه ظرفهاي آن از ديدگاه طراحي نقش، بسيار غني است. كهنترين نمونه تاريخدار از اين ظرفها تاريخ 575ق را بر خود دارد.
برخي از پژوهشگران، اين گروه از ظرفها را به ري يا جرجان نسبت دادهاند و گروهي آنها را ساخت كاشان ميدانند؛ اما با كشف شمار بسياري كوره سفالگري و قطعههاي سفال گوناگون از جمله زرين فام در كاوشهاي 1350ش/1971م در گرگان، اين شهر را ميتوان در شمار توليد كنندگان سفال زرين فام دانست. در اين دوره ساوه نيز از توليدكنندگان سفالنيههاي زرين فام بود. بررسيهاي پوپ نه تنها نمونههاي برجسته ظروف زرين فام، بلكه وجود كورههاي متعدد سفالگري را در اين شهر نشان داد. برخي از پژوهشگران، سبك ساوه را تركيبي از سبك ري و كاشان به شمار ميآورند كه حاصل آرامش ناحيه ساوه در جريان حملات سپاهيان مغول بر اثر دور ماندن اين شهر از منطقه هجوم آنان بوده است. سفالينههاي زرين فام افزون بر مراكز قديم در مكانهايي چون تخت سليمان در آذربايجان غربي كه به روزگار آباقاخان كاخي بزرگ بر ويرانههاي آتشكده بزرگ آن برپا كردند، ساخته ميشد. نه تنها ظرفها، كه كاشيهاي زرين فام ستارهاي شكل و مربع نيز از بازمانده اين كاخ به دست آمده است.
ساخت ظرفهاي زرين فام در قرن 9ق/ 15م از رونق افتاد، اما در سده 10ق/16م دوباره رونق گرفت. تغييرات چشمگيري در اين دوره در شكل و اندازه ظرفها- چون ساخت سراي حاي گردن بلند و كاسه و پيالههاي كوچك و رواج رنگ قهوهاي مايل به قرمز- به وجود آمد. به گزارش سفرنامه نويسان، شهرهاي اصفهان، كاشان، كرمان و مشهد از مكانهاي ساخت سفالينههاي زرين فام بودهاند.
ساخت سفالينههايي كه به نامهاي مينايي، هفت رنگ ونقاشي روي لعاب مشهور است، از سده 6ق/12م آغاز شد و كهنترين نمونههاي تاريخ دار آن قديمتر از 575ق/1179م نيست. در آراستن اين زيباترين گونه سفالينه رنگهاي گوناگوني چون آبي، لاجوردي، سبز، سفيد. فيروزهاي، قهوهاي، سياه و زرد به كار رفته است. تكامل تدريجي نقش و نگار در سفالينهها ي مينايي را در دو مرحله ميتوان پي گرفت. در سده 6ق نگارهها بيشتر شامل نقوش گياهي و هندسي است كه تمامي سطح داخلي ظرف را ميپوشاند در مرحله دوم، يعني در پايان سده6 ق و اغاز سده 7ق نگارههاي انساني و حيواني به تدريج جايگزين نقوش گياهي و هندسي شد. صحنههاي برگرفته از داستانهاي تاريخي و ادبي ، به ويژه داستانهاي شاهنامه فردوسي و نقش شكارگاه كاربرد بسياري در اينگونه ظرفها دارد. تاكنون شمار اندكي سفاينههاي كتيبه دار و تاريخ دار به دست آمده است و به ندرت نيز اين آثار داراي نام سازندهاند. بيشتر پژوهشگران شهرهاي كاشان، ساوه، نطنز، سلطان آباد، و گرگان را مراكز اصلي ساخت سفالينههاي منيايي ميدانند.
ساخت اينگونه ظرفهاي سفالي تا پايان سده 7 ق/13م ادامه يافت و از آن پس منسوخ شد و شيوه تازهاي در ساختن سفالينههاي ايراني متداول شد كه داراي روشي سادهتر از مينايي بود و به ظروف لاجوردي مشهور گرديد. در اين شيوه نقشها بارنگهاي فيروزهاي، سفيد، طلايي و اخرابي بر روي پوششي از لعاب لاجوردي طرح ميشد و بيشتر شامل نقوش هندسي و گياهي و به دو صورت ساده و برجسته بود. در سده 8ق/ 14م شيوه تزئين سفالينهها با دو رنگ آبي و سفيد كه برخي از پژوهشگران آن را تحت تاثير ظرفهاي چيني ميدانند رونق گرفت. اينگونه سفالينهها در سده 9ق/15م كه همزمان با عصر تيموريان بود، نيز بر اثر مبادلات بين چين و ايران ادامه يافت. در همين دوره است كه نقش مايههاي چيني بر ظرفهاي ساخت ايران به طور گسترده به كار گرفته شده است. نبايد ازياد برد كه اين شيوه در ايران بي سابقه نبود و پيشتر، يعني در سدههاي 3 و 4ق/ 9/10م معمول بود. هر چند در دورههاي مختلف كمتر كاربرد داشت.
در عصر صفويه ساختن ظرفهاي آبي و سفيد با گستردگي بسيار رواج يافت. شهرهاي يزد، كرمان، اصفهان و مشهد به عنوان مركز ساخت اين سفالينهها شهرت داشتند. كرمان ظرفهايي به تقليد از چين مي ساخت، اما طرحهاي اصلي و آرايههاي آن بيشتر سبك ايراني داشت. نقش مايههاي سفالينههاي مشهد بيشتر چيني و بودايي بود و نمونههاي يزدي و در رنگ آبي مايل به خاكستري با ساختههاي ديگر مراكز تفاوت داشت. نمونههاي داراي تاريخ و نام سازنده نيز در ميان ساختههاي مراكز ياد شده ديده ميشود. ساختن سفالينههاي مشهور به «سلادن» كه انواع چيني آن وارداتي بود، در دوره صفويه در ايران رايج شد و اينگونه به ظرفها كه داراي بدنهاي سخت است و به رنگ سبز تيره و روشن ساخته شده از ديدگاه آرايهها متنوع، و داراي نقش قالب زده برجستهاند. طرحهايي چون اژدها، ابر چيني و ماهي از نقشهاي رايج اين دوره به شمار ميآيد. در ساختن سلادن نيز هنرمندان ايراني از مرز تقليد گذشته ، خود در شكل و آرايه ظرفها تغييراتي ميدادند. شهرهاي سلطانيه اصفهان و بندر عباس احتمالا از مراكز ساخت سلادنهاي ايراني بودند.
در آغاز سده 11ق17م اوج تازهاي در سفالگري ايران آغاز شد؛ اما كار رقابت توليد كنندگان در صادرات و توفيق نخست آنها در معرفي كردن كالاي خود به عنوان ساختههاي چيني و همراه شدن اين كار با سودجويي دلالان خارجي و نزول كيفيت كالا اين اعتبار رونق رابه زودي از ميان برد . هرچند در آغاز تعيين تفاوت بين ساختههاي آبي و سفيد ايراني و چيني ميسر نبود، ساختههاي آبي و سفيد ايراني در اين سده به خاور دور و سرزمينهاي زير نفوذ هلند و حتي ژاپن نيز فرستاده شد. در پايان سده 12ق/18م خط پاياني بر زندگي هنر ديرپا و پربار سفالگري ايران كشيده شد و سيل بنيان كن سفالينههاي خارجي هنر سفالگري و هنرمندان آن را از ميدان به در برد.. |